قربان حضور مبارکت شوم. مدتی قبل... یک جعبه... شیرینی، کار شام و باقلوای بیروت تقدیم حضور مبارک نمودم. اگرچه تا به حال که چند ماه میگذرد هنوز از وصول آن اطلاعی ندارم، لکن به مناسبت نزدیکی عید نوروز اینک... یک صندوق امانت محتوی دو قوتی [کذا] راحت الحلقوم مغز پسته و بادام و دو قوطی شیرینی متنوع کار شام و دو قوطی راحت الحلقوم بیمغز تقدیم آستان مبارکت مینمایم که نوش جان فرمایید. به احساسات رعیت پروری و مرحمت گستری حضرت اشرف عالی اعتماد کامل دارم که غمض عین از حقارت تقدیمی این حقیر فرموده، به صرف لطف و عنایت و ذرهپروری مقبول حضور مبارک خواهد آمد. زیرا هدیه اگرچه حقیر و قابل حضور مبارکت نیست، اما تقدیمکننده را دل و جان سرشار به احساسات عبودیت و جان نثاری به آن وجود مقدس است... در مقابل امر و اراده مبارکت تفویض صرف هستم. چاکر [امضا: حبیبالله هویدا].1
نامه تملقآمیز و خاکسارانه عینالملک (پدر عباس هویدا و دخیل در مقدمات کودتای 1299) به تیمورتاش، وزیر دربار رضاخان، در آستانه نوروز 1307 ش، گویای «عبودیت و جاننثاری» او به پیشگاه دیکتاتوری است.
منبع : سایت ایران سهراب
http://www.iransohrab.ir
۱۳۸۷ خرداد ۱۹, یکشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر