۱۳۸۷ مرداد ۲, چهارشنبه

ناگفته‏هايى از بهائيت

شايد هيچ تحليلي گوياتر از اسناد موجود در بررسي ماهيت فرقه بهائيت و اقدامات مخرب و انحرافي پيروان آن وجود نداشته باشد. نوشتار حاضر، به بيان ناگفته‌هايي از بهائيت براساس بعضي اسناد اختصاص يافته است.
تاريخ معاصر ايران، ناگفته‏هاى بسيارى دارد كه از جمله آن‌ها، نقش مخرّب فرقه بهائيت در تحولات سياسى، اقتصادى و اجتماعى ايران است و شرح آن فرصتى بسيار گسترده مى‏طلبد. آنچه در اين مجال در پى آنيم، اشاره به ناگفته‏هايى از فعاليت اين فرقه است.
خوشبختانه، بر اساس اسناد به‌جامانده از دوران رژيم پهلوى، اطلاعات بسيار ارزشمندى از فعاليت‏هاى خيانت‌آميز سران اين فرقه در دسترس محققان و پژوهشگران قرار گرفته است، [1] ضمن اينكه، خاطرات روشنگرانه عده‌اي از مطلعان، نظير مرحومان فضل‌الله مهتدى معروف به صبحى، عبدالحسين آيتى (آواره سابق)، حسن نيكو و ديگران، كه سال‌ها از نويسندگان و مبلغان زبده بهائيت بوده و سپس تائب شده و به دامان اسلام برگشته‏اند، مى‏تواند خلأهاى پژوهشى اسناد را جبران نمايد.
نفوذ و فعاليت گسترده بهائيان در سطوح بالاى دستگاه ادارى كشورمان در زمان سلطنت محمدرضا پهلوى بر كسى پوشيده نيست. [2] ضمن اينكه در عصر پهلوى، پيوندهاى مستحكم و آشكارى بين سران اين فرقه و رژيم اشغالگر قدس وجود داشت. هم‌زمان با دوران نهضت ملى نفت به بعد، به‌ويژه سال 1332، فعاليت گسترده و سازمان‌دهى‌شده‏اى از طرف بهائيان در كشورمان آغاز شد. متقابلاً در همان سال‌ها واعظ شهير، مرحوم حجت‏الاسلام فلسفى، در سال 1334 به اشاره و دستور آيت‌الله‌العظمى بروجردى سخنراني‌هاي روشنگر و پرشوري عليه بهائيت انجام داد كه (به‌رغم مخالفت شديد دسته‌اي از مسئولان عالى‌رتبه رژيم، نظير اسدالله علم) از راديو پخش شد و درواقع يكى از عكس‌العمل‌هاي مهم نيروهاى مذهبى در مقابل گسترش فعاليت فرقه ضاله بود. [3]
اسناد موجود، نكات مهمى از برنامه‏هاى بلندمدت بهائيان در اين مقطع را فاش مي‌سازد. اولين برنامه بلندمدت فرقه از سال 1332 شروع شد و در 1342 به پايان رسيد. با رحلت مرحوم آيت‌الله بروجردى، هم‌زمان با اجراى سياست‏هاى مورد نظر امريكايى‏ها توسط محمدرضا پهلوى در ايران، بهائيان هم فعاليت‏هاى خود را شدت بخشيدند.
در قسمتى از گزارشى كه سال 1344 درباره برنامه ده‌ساله فرقه تهيه (و به نظر شاه هم رسانده) شده چنين آمده است: "... به طورى كه فوقاً به عرض رسيد، از مفاد نامه‏ها و بخشنامه‏هاى صادره محفل مركزى چنين استنباط مى‏گردد كه هدف نهايى، ازدياد وابستگان به فرقه بهائى و تا حداكثر امكان نفوذ در تمام قسمت‌ها و نقاط كشور به خصوص در ميان مردم دهات و ايلات و عشاير است.... " در دستوراتى كه محفل بهائيان صادر كرده بود راهكارهاى رسيدن به اهداف مورد اشاره، ارائه شده بود كه از جمله آن‌ها، راه‌اندازى محافل بهائى در نواحى فاقد محفل، و داير كردن كلاس‌هاى رفع اشكال و نيز گردآورى "هرگونه كتب خطى يا مطبوع كه داراى مطالبى درباره افكار و عقايد، روحيات و خصوصيات مرسوم و عادات يا هرنوع اطلاعات ديگرى راجع به عشاير و ايلات" و ارسال آن به مركز مي‌باشد. [4]
از موضوعات جالب توجه، هم‌زمانى پايان برنامه ده‌ساله اول بهائيان با اوج‌گيرى نهضت اسلامى ملت ايران به رهبرى مراجع معظم تقليد و در رأس آن‌ها امام خمينى(ره) است. امام و ساير علما و مراجع، معتقد بودند كه سران بهائيت در ايران، عمال اسرائيل‏اند و لايحه انجمن‌هاى ايالتى و ولايتى (مصوّبه دولت عَلَم) بيشتر براى هموار ساختن راه نفوذ اين فرقه در كشور طراحى شده است: "حساسيت موضوع، زمانى روشن مى‏شود كه دانسته شود بهائيان، ايران را بعد از اسرائيل دومين سرزمين بهائيان، و آن را مركز قيام و تسخير جهان مى‏دانستند. آن‌ها با چاپ نقشه ده ساله خود اهميت ايران را براى بهائيان نشان دادند. "[5]
در بهار سال 1342 دوهزار نفر زن و مرد بهائى با مساعدت دولت ايران (يعنى همان كابينه اسدالله علم، كه به دستور امريكا، قيام ملت در 15 خرداد همين سال را به خاك و خون كشيد) از طريق فرودگاه مهرآباد به لندن رفتند تا در هشتم ارديبهشت در يك اجتماع پانزده‌هزار نفرى براى معارفه گروه نُه نفرى رهبرى اين فرقه شركت جويند. [6]
اقدام نادرست و خلاف شرع و عرفى كه خروش اعتراض‌آميز امام خمينى را به دنبال داشت: "از چيزهايى كه سوء نيت دولت حاضر را اثبات مى‏كند، تسهيلاتى است كه براى مسافرت دوهزار نفر يا بيشتر از فرق ضاله قائل شده است و به هر يك پانصد دلار ارز داده‏اند و قريب 1200 تومان تخفيف در بليط هواپيما داده‏اند، به مقصد آنكه اين عده در محفلى كه در لندن از آن‌ها تشكيل مى‏شود و صد درصد ضدّ اسلامى است شركت كنند. در مقابل براى زيارت حجاج بيت‌الله الحرام چه مشكلات كه ايجاد نمى‏كنند و چه اجحافات و خرج‌تراشي‌ها كه نمى‏شود"؟![7]
پنج روز پس از سركوب خونين قيام پانزده خرداد نيز محفل ملى بهائيان تهران نامه تشويق‏آميزى به تيمسار سرتيپ پرويز خسروانى (فرمانده ژاندارمرى ناحيه مركز در زمان كشتار پانزده خرداد، و بعدها آجودان فرح، معاون نخست‌وزير و رئيس سازمان تربيت بدنى، و نيز مديرعامل باشگاه تاج بعد از بازنشستگى) نوشت و طىّ آن، قيام حق‏طلبانه ملت مسلمان به رهبرى مراجع معظم تقليد و در رأس آنان امام خمينى را "تجاوز اراذل و اوباش و رجاله" و "سوء عمل جهلاى معروف به علم"! ناميد و ضمن "تقدير" از "زحمات و خدمات و سرعت عمل تيمسار" نوشت: "تاريخ امر بهائى آن جناب را در رديف همان چهره‏هاى درخشان و نگهبان مدنيت عالم انسانى ثبت و ضبط خواهد نمود"![8]
در چنين شرايطى بود كه امام خمينى، در پيام‌ها و اعلاميه‏هاى كوبنده خويش بهائيان را عمال اسرائيل ياد كرد و با روشنگري‌هاي خود، خواب خوش آن‌ها، و قدرت‌هاى مستبد و جهان‌خوار حامى‌شان در داخل و خارج كشور را، برآشفت: "اين جانب حسب وظيفه شرعيه به ملت ايران و مسلمين جهان اعلام خطر مى‏كنم. قرآن كريم و اسلام در خطر است. استقلال مملكت و اقتصاد در معرض قبضه صهيونيست‏هاست كه در ايران به شكل حزب بهائى ظاهر شدند و مدتى نخواهد گذشت كه با اين سكوت مرگبار مسلمين، تمام اقتصاد اين مملكت را با تأييد عمال خود قبضه مى‏كنند و ملت مسلمان را از هستى در تمام شئون ساقط مى‏كنند. تلويزيون ايران پايگاه جاسوسى يهود است. [9] و دولت‌ها ناظر آن هستند و از آن تأييد مى‏كنند. ملت مسلمان تا رفع اين خطرها نشود سكوت نمى‏كنند و اگر كسى سكوت كند، در پيشگاه خداوند قاهر، مسئول... است. "[10]
به گواه اسناد موجود، محفل بهائيت، براى رسيدن به اهداف مهم‌تر خويش، برنامه ديگرى تهيه كرد كه اجراى آن از اواخر سال 1343، يعنى پس از تبعيد امام (به جرم مخالفت با كاپيتولاسيون) آغاز گرديد. برنامه دوم بهائيت، كه نُه ساله بود، تا سال 1354 ادامه يافت و مى‏توان گفت كه در طول اين برنامه، با حمايت شاه، امريكا و اسرائيل، تمامى اركان رسمى كشور در اختيار بهائيان قرار گرفت. در 1351 طبق اسناد ساواك، 112 تن از امراى ارتش، شهربانى و ژاندارمرى از بهائيان بودند. "بهائيان در مدت كوتاهى چنان رشد كردند و مشاغل حساس را به اشغال خود درآوردند كه در كابينه هويدا نُه وزير بهائى" حضور داشتند. [11]
از اسناد و گزارش‌هاى موجود در مركز اسناد انقلاب اسلامى چنين روشن مى‏شود كه هر چه دوران شروع انقلاب اسلامى نزديك‏تر مى‏شد نفوذ روزافزون و همه‌جانبه اين فرقه استعمارى در تمامى اركان حكومت افزون‌تر مي‌گشت. به علاوه جسارت و جرئت بهائيان در سطح جامعه و مجامع دانشگاهى افزايش مى‏يافت، تا جايى كه به وابستگى خود به بيگانگان افتخار مي‌كردند و از بيان علنى اين امر ابايى نداشتند. در گزارش زير از سال 1356 آمده است: "طبق اطلاع، اخيراً شخصى به نام شهرام عيسى‌خانى، دانشجوى سال اول رياضى دانشكده علوم دانشگاه آذرآبادگان، در كلاس درس، ساير دانشجويان را به قبول مسلك بهائيت تشويق و چنين اظهار مى‏دارد كه دولت شوروى و انگليس مخفيانه به بهائيان پول مى‏دهند كه تا كميته بهائيان را تقويت كنند. ما نيز افراد بهائى، به‌ويژه اشخاصى را كه به اين مسلك بپيوندند از نظر تأمين مسكن و كمك‌هزينه زندگى حمايت و كمك مى‏كنيم. "[12]
در همين زمينه، گزارش بسيار جالبى از جلسه بهائيان شيراز وجود دارد كه مراحل پيشرفت و اهداف واقعى فعاليت بهائيان در ايران و خواسته اصلى ايشان را به‌خوبى نشان مى‏دهد. قسمتى از گزارش ساواك از سخنان فردى بهائى به نام ولى‌الله لقمانى چنين است: "اكنون از امريكا و لندن صريحاً دستور داريم در اين مملكت مد لباس و يا ساختمان‏ها و بى‏حجابى را رونق دهيم كه مسلما[نا]ن نقاب از صورت خود بردارند. به طورى كه من مطالبى در منزل آقاى معتمد قرائت كردم و تمام دختران و پسران بهائى خوشحال شدند. "
راهكارهايى كه فرد بهائى فوق ارائه داده جالب است: "در ايران و كشورهاى مسلمان ديگر هرچه بتوانيد با پيروى از مد و تبليغات، ملت اسلام را رنج دهيد تا آن‌ها نگويند امام حسين[ع‏] فاتح دنيا بوده و على[ع‏] غالب دنيا. البته بهائيان هم تصديق دارند، ولى نه براى قرن اتم؛ اتمى كه به دست بهائيان درست مى‏شود، اسلحه و مهمات به دست نوجوانان ما در اسرائيل ساخته مى‏شود. اين مسلمانان آخر به دست بهائيان از بين مى‏روند و دنياى حضرت بهاء‌الله رونق مى‏گيرد"![13]
در ادامه، چند سند تاريخى در خصوص برنامه اول و دوم بهائيت در كشورمان در دهه‏هاى 1340 و 1350 شمسى آورده شده است:

سند شماره 1:
نسخه شماره چهار و چهار يك
به 20 هـ 4[14]
از 321
شماره: 1242/321
تاريخ: 5/4/48
گيرندگان: 302ــ310
موضوع: فعاليت بهائيان

به قرار اطلاع، در جلسه هفتگى مورخ 25/4/48 بهائيان كه در خيابان سبلان كوچه كرمى پلاك 27 تشكيل گرديده بود، شخصى به نام واحديان ضمن صحبت درباره امور مذهبى اظهار داشته است: "كارهايى كه اكنون به دست اعليحضرت همايون شاهنشاه آريامهر صورت مى‏گيرد هيچ كدامش روى اصول دين اسلام نيست، زيرا خود شاه به تمام دستورات بهائى آشنايى دارد و حتى ايشان با اشرف پهلوى در دوران كودكى در مدرسه بهائيان در خيابان اميريه كه در آن زمان از مدارس عالى تهران بود درس خوانده‏اند و دليلش آن است كه عكس آن زمان‌ شاه و اشرف هم‌اكنون موجود است كه ايشان ايستاده‏اند و قبل از اينكه به كلاس درس بروند دعا مى‏خوانند. حالا مردم احمق مى‏گويند شاه بهائى است؛ چكار مى‏توانند بكنند. فلسفى بالاى منبر مى‏گويد شاها مواظب باش ببين دكتر شما چه شخصى است، كارها را به دست بهائيان ندهيد. ولى اين گفتار اثرى ندارد ــ هم‌اكنون تيمسار صنيعى، وزير جنگ، و تيمسار شيرين‌سخن بهائى هستند و هرچه نزديك‌تر شويد مى‏بينيد كه چه كارهاى مهمى به دست بهائيان است. چرا؟ براى اينكه آن‌ها بيشتر مى‏فهمند."
تحقيق پيرامون موارد زير مورد نياز است:
1ــ تعيين صحت و سقم موضوع؛ 2ــ واحديان شناسايى و مشخصات بيشترى از وى اعلام دارند؛ 3ــ گردانندگان جلسات مزبور چه كسانى هستند و هدف از تشكيل اين جلسات آيا جنبه مذهبى دارد يا فعاليت‌هاى ديگرى در پوشش مذهب [است؟]؛ 4ــ در جريان جلسات مورد بحث قرار گرفته و نتيجه را به موقع اعلام دارند. [15]

سند شماره 2:
طبقه‌بندي حفاظتي: خيلي محرمانه
گزارش خبر
صفحه يك از يك
صفحه شماره يك از چهار
1ــ به: 321
2ــ از: 7 هـ[16]
3ــ شماره گزارش: 7596/ هـ
4ــ تاريخ گزارش: 18/2/50
منبع: 1699
تاريخ وقوع: 11/2/50
تاريخ رسيدن خبر به منبع: 11/2/50
تاريخ رسيدن خبر به رهبر عمليات محل: 12/2/50
موضوع: بهائيان

جلسه‏اى با شركت نُه نفر از بهائيان ناحيه 15 شيراز در منزل آقاى فرهنگ آزادگان و زير نظر آقاى لقمانى تشكيل گرديد. بعد از قرائت‌نامه، آقاى ولى‌الله لقمانى در مورد اديان جهان و آمار آن‌ها و شهداى بهائيت سخن گفت. وى اضافه كرد آقايان بهائيان بهتر است بيشتر مطالعه نمايند و از روى حقيقت قضاوت كنند تا بفهمند معنى بهائيت كه امروز آزادى بيشترى دارند يعنى چه؟
در زمان قديم، احبّاء نمى‏توانستند بگويند ما بهائى هستيم و نمى‏توانستند تبليغ كنند. اگر هم مبارزه‏اى مى‏نمودند، فوراً آن‌ها را مى‏كشتند، ليكن اكنون آن تعصب‌ها كنار گذاشته شده است. اكنون از امريكا و لندن صريحاً دستور داريم در اين مملكت مد لباس و يا ساختمان‌ها و بى‏حجابى را رونق دهيم كه مسلما[نا]ن نقاب از صورت خود بردارند. به طورى كه من مطالبى در منزل آقاى معتمد قرائت كردم و تمام دختران و پسران بهائى خوشحال شدند. در ايران و كشورهاى مسلمان ديگر هر چه بتوانيد با پيروى از مد و تبليغات، ملت اسلام را رنج دهيد تا آنها نگويند امام حسين[ع‏] فاتح دنيا بوده و على[ع‏] غالب دنيا. البته بهائيان هم تصديق دارند ولى نه براى قرن اتم؛ اتمى كه به دست بهائيان درست مى‏شود، اسلحه و مهمات به دست نوجوانان ما در اسرائيل ساخته مى‏شود. اين مسلمانان آخر به دست بهائيان از بين مى‏روند و دنياى حضرت بهاء‌الله رونق مى‏گيرد.
نظريه يكشنبه: [17] اظهارات شنبه مورد تأييد است. درياني.
نظريه چهارشنبه: صحت اظهارات شنبه مورد تأييد است.
نظريه 7/ هـ ــ نظريه چهارشنبه مورد تأييد است. م
بايگاني شود.... [18]

پي‌نوشت‌ها
[1]ــ رك: آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، پرونده بهائيت.
[2]ــ محمدحسن رجبي، زندگي‌نامه سياسي امام‌خميني، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1377، ص231
[3]ــ براي شرح ماجرا رك: خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفي، ويرايش علي دواني، محمد رجبي و محمدحسن رجبي، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1376، ص190 به بعد.
[4]ــ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، پرونده بهائيت در آذربايجان.
[5]ــ روح‌الله حسينيان، سه سال مرجعيت شيعه در ايران (1343ــ1341)، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، چاپ دوم، 1384، ص179؛ عنوان نقشه ده‌ساله چنين نوشته شده است: "وقت قيام و خروج و هجوم و جوش و خروش و كفاح و تسخير مدن و فتح اقطار و غلبه بر جهان و جهانيان است (شوقي افندي)، وظايف 19گانه محفل روحاني ملي ايران در اجراي نقشه ده‌ساله. " (رك: سند شماره 3)
[6]ــ محمدحسن رجبي، همان، صص278ــ277
[7]ــ امام‌خميني، صحيفه نور، مركز مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي، 1361، ج1، ص44
[8]ــ رك: سيدحميد روحاني، نهضت امام‌خميني، ج1، تهران، عروج، چاپ 15، 1381، ص 1516، سند شماره 266
[9]ــ مي‌دانيم كه تلويزيون ايران، در عصر پهلوي، پيش از آنكه در اختيار دولت قرار گيرد، در تملك حبيب ثابت، بهائي سرمايه‌دار و صهيونيست‌مآب مشهور، قرار داشت.
[10]ــ امام‌خميني، همان، ج1، ص34
[11]ــ روح‌الله حسينيان، همان، صص186ــ185
[12]ــ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، پرونده بهائيت آذربايجان، سند شماره 1030 ــ 21 ــ 55 به تاريخ 7/3/1356
[13]ــ روح‌الله حسينيان، همان، ص183، سند شماره 13
[14]ــ "20 هـ"، اداره ساواك تهران؛ 310، دفتر اداره يكم عمليات و بررسي (وابسته به اداره كل سوم: "امنيت داخلي" سازمان ساواك؛ و 321 نيز اداره دوم عمليات و بررسي آن سازمان، بخش دانشگاه تهران است.
[15]ــ آرشيو اسناد مركز اسناد انقلاب اسلامي.
[16]ــ مقصود از 7 هـ ساواك استان فارس است.
[17]ــ شنبه، منبع نفوذي ساواك؛ و چهارشنبه، رئيس سازمان اطلاعات و امنيت منطقه و رئيس اداره كل ساواك است. مقصود از 7 هـ نيز ساواك استان فارس است. [18]ــ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، پرونده بهائيت تهران.